تاریخچه پیدایش لنزهای طبی
تاریخچه پیدایش لنزهای طبی را میتوان از سال 1508 زمان لئوناردو داوینچی نابغه دوران رسانس دانست وی برای نخستین بار نیمکره ای شیشه ای را روی صورت خود می گذاشت و به مطالعه درمورد جریانهای آب رودخانه ای می پرداخت.
در قرن 19 میلادی نیز این ایده توسط توماس یانگ و رنه دکارت نیز بیشتر مورد بررسی و تکامل قرار گرفت و نهایتا در اواخر این قرن Adolf Eugene Fick چشم پزشک آلمانی تبار توانست برای اولین بار از عدسی های بزرگ شیشه ای را برای تصحیح دید بیماران مورد استفاده قرار دهد. این عدسی های اولیه در شهر زوریخ واقع در سوییس کنونی مورد استفاده قرار گرفتند و به نحوی طراحی شده بودند که تمام اسکلرا یا صلبیه را می پوشاندند این عدسی ها نیز به همین علت لنزهای اسکلرال يا صلبيه اي نام گرفتند.
سیر تکامل لنزهای امروزی بسیار پیچیده و دارای افت و خیز بوده است از جمله این روند می توان به سفارش ساخت يک نمونه از این لنزها به برادران مولر در سال 1910 اشاره کرد که هدف از ساخت این لنز پوشاندن چشم فردي بوده که در اثر سوختگي پلک فوقاني يک چشم را از دست داده بود. در روند پیشرفت تکاملی علم نوعی پلاستیک بنام PMMA (Polymethyl methacrylate) در سال 1936 اختراع شد که دنیای چشم پزشکی را متحول کرد William Feinbloom از این اختراع جدید در ساخت لنز اسکلرالي که مرکز آن از جنس شيشه و قسمت محيطي آن (که روي اسکلرا قرار مي گرفت) از جنس پلاستيک PMMA بود، استفاده کرد. تا آن زمان هیچ کس به این موضوع فکر نمیکرد که می تواند ابعداد لنز را آنقدر کوچک بسازد که روی قرنیه بصورت معلق قرار گیرد برای اولين بار در سال 1948توسط Tuohy که شغلش تراش لنز بودبه شکل کاملا تصادفي اتفاق افتاد وی در هنگام تراش لنز قسمت اسکلرال آن را خراب کرد و به فکر افتاد که لنز خراب شده را آنقدر کوچک کند که روي قرنيه جا شود. لبه هاي لنز را نيز تراشيد و صيقل داد و با کمال تعجب متوجه شد که لنز قرنيه اي که ساخته بود، روي چشم معلق مي ماند. اين يافته تحول بزرگي در این مسیر ايجاد کرد اما این همه ماجرا نبود و هنوز برای رسیدن به لنزهای امروزی باید مسیر طولانی تری را سپری می کرد.
در سال 1960 لنزهاي نرم از نوع HEMA هيدروکسي متيل متاکريلات (ماده زيربنايي تمام لنزهاي نرم) توسط يک چشم پزشک اهل چکسلواکي بنام Witcherle ساخته شد. این یافته بسیار با اهمیت بود چرا که ماده اي که بدست آورده بود به آساني قابل تراش بود.
لنزهاي ساخته شده از جنس پلي متيل متاکريلات، نفوذپذیری آنها نسبت به اکسیژن بسیار کم است و باعث خفگي قرنيه مي شوند. اين لنزها علاوه بر سفت بودن و ناراحت بودن ضعف دیگری از نظر آبدوستي دارند به این معنی که سطح آنها خوب خيس نمي شود تنها برتري آنها در سهولت تراشيده شدن است، بعد از تراشيدن قابل پوليش و تصحيح هستند و بخوبي روي چشم حرکت مي کنند. به همين علت عده اي از محققين بدنبال شناسايي ماده اي بودند که قابليت قالبگيري يا تراشکاري را داشته باشد ولي بر خلاف پلي متيل متا آکريلات بخوبي قادر به عبور دادن اکسیژن باشد.
این تلاشها بالاخره در سال 1965 به ثمر رسید و ماده سيليکون الاستومر ابداع شد اين ماده در حالت پليمر شده شکل مواد ژله اي تقريباً سفتي را به خود مي گيرد و درحالت مونومر، بصورت مايع است برتري عالی اين ماده در توانايي نفوذپذيري آن نسبت به گازهايي چون اکسيژن و دي اکسيد کربن بوده اما نقصي بسیار شدیدی هم دارد سيليکون الاستومر کاملاً آب گريز (هيدروفوب) است و به علت ساختارالکتروشيميايي خاصي که دارد، به هر سطحي که در جوار آن قرار گيرد مي چسبد. بدين ترتيب، عدسيهاي تماسي سيليکون الاستومر به دو علت يعني چسبيدن به چشم و هيدروفوب بودن شديد، خيلي زود از گردونه رقابت خارج شدند.
چند سال بعد با تلاشهای بسیار لنزهاي سيليکون الاستومر درسال 1974 تولید شد که در آن سيليکون را با PMMA ترکيب کردند و حاصل آن پيدايش لنزهاي RGP بود و در واقع علت اينکه لنزهاي RGP در قياس با PMMA نفوذپذيري بهتري به اکسيژن دارند، همين وجود سيليکون در لنزهاي RGP است.
سالها تلاش محققين بر اين بود که سيليکون را با هيدروکسي متيل متاکريلات ترکيب نمايند. اگرچه اينکار به علت آب گريز بودن سيليکون ناممکن بنظر مي رسيد اما بالاخره بعد از 18 سال تلاشهای پی در پی و شکستهای بسیار، اين تحقيق در سال 1998 توسط يک اپتومتريست استراليايي به نام Brien A Holden OD-PhDبه بار نشست و این ماده جديد سيليکون هيدروژل نامگذاري شد که ماده سازنده نسل جديد عدسيهاي تماسي است.
دیدگاه کاربران